هانا تک ستاره من

کاش قاصدک به تو میگفت زندگی سادمو تزئین کردی

هانا تک ستاره من

کاش قاصدک به تو میگفت زندگی سادمو تزئین کردی

جوجوی دانشمند

 

  

این سوال کردن بچه ها که می دونین چه دنیایی داره ، وقتی هم که یاد بگیرن که سوال کنن دیگه دست بر نمی دارن، جوجوی من هم چند روزیه هی راه می ره و می پرسه " این چیه؟ " از فرش رو زمین گرفته تا بگیر برو بالا تا ماه تو آسمون. من هم میخوام مادری گری کنم و مثلا به تموم سوالاتش جواب بدم ولی خدایی کم میارم... ولی چه میشه کرد باید تحمل کنم که پس فردا عذاب وجدان نگیرم یا جلوی دانشمند شدن شو بگیرم. قراره بچم دانشمند بشه دیگه نه ... پس سعی می کنم رو خودم کار کنم.

 حالا دیروز با بابا جونش رفته بوده پارک و هی تاب تاب عباسی و هی چرخ و فلک و این جور چیزا...اونجا هم دست از سر باباش ور نداشته و بابا امینش رو هم با اون سوالاتش حسابی پیچونده، منم گفتم این تازه اولشه حالا صبر کن تا یه ذره بیشتر بفهمه بهت میگم اون موقع چی میگی...

 

اینا چند تا عکس از پارک دیروزش هست. راستی باید بگم بلوزی که تن هانا هست کادوی تولد خاله مینا است. که خیلی هم خوشگله و خوشرنگه. مرسی خاله مینا ، ایشالله تولد موژان جونم جبران کنم....

 

 

 

 

 

 

 

 

   
نظرات 5 + ارسال نظر
حمیده چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ http://hmohammadi.wordpress.com

چقدره تپلـــــــــــــــــــــــی شده !
الهی من بخورم این داشنمند گوگول بلا رو خب

مرسی خاله جون که به وب من سر می زنی.
بازم بیا پیشم بالاخره دانشمندی گفتن- پروفسوری گفتن
بوس برات

جواد سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:07 ب.ظ

سلام هانیه خانم
اگه دوماد نشده بودم صبر می کردم تا این دختر خشکلتون بزرگ بشه بیام خواستگاری. چه لپای نازی داره خدا واستون نگه داره.

سلام آقا جواد
ممنون از نگاهتون و ممنون از پیشنهادتون. خب می تونیم منتظر پسر خوشگلتون بمونیم نه؟
بازم به ما سر بزنید.موفق باشید

جواد دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ق.ظ

سلام
مثل اینکه سر مامان هانا خیلی شلوغه که نمیتونه چیزی بنویسه
کمک میخواین ما هستیم.حداقل چند تا عکس جدید از هانا بذارید دلتنگش شدیم.

سلام آقا جواد
ممنون که به وب هانا سر می زنیُ آره چند وقتیه که سرمون خیلی شلوغ شده. ولی حتما آپدیت می شم اینو قول می دم. بازم ممنون

خاله مرضیه که خیلی دوستت داره سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 ق.ظ http://marziyehkazemi.wordpress.com

قربونش برم هانا جون خودمون رووووووووووووو
جیگر طلا چقدر تو ناز شدی
خیلی وقته ندیدمت عزیزکم
ایشالله همیشه در سایه خدای مهربون و کنار مامان و بابای نازنینت سلامت و سرحال باشی

مرسی خاله جون ممنون که به وبلاگم سر زدی
دوست دارم

جواد چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ق.ظ

سلام
اومدم بازم که عکس جدید نذاشتین
از طرف من هانا رو ببوسید حتما خیلی بزرگ شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد