تابستان امسال هانا دیگه از آب و گل درومده و تازه معنی دریا رو فهمیده، یه چند ماهی هم هست که عشق شنا پیدا کرده وهر روز تو استخرش شنا می کنه، تا صبحا از خواب پا میشه دست مامان جونشو می گیره و میگه مامانون (مامان جون به تلفظ هانا) بریم شنا، مایو بپوشم، بازی کنم. خلاصه اینکه مثل ماهی شده و هر روزم عشق حموم و شامپو داره ، تا از استخرش سیر میشه دستتو می گیره میگه حموم سرم شامپو بزنم، نهایتا یا تو استخر پیداش می کنین یا تو حموم...
حالا یه چند تا عکس از دریای امسالشو می ذارم تا ببینین چه وروجکی شده.... این مایو خوشگل هم سوغات عمه جونم هست که همیشه با سلیقه بوده. از اینجا بوس بوس براشون به خصوص آرمان و سوفیا جونم
قربون این دختر خوشگلمون برم که دلم آب شده که ببینمش. از طرف من اون لپ های خوشگلشو یه گاز کوچولو بگیر، اون لبهای قلوهای و خیسشم برای من ببوس تا خودم برسم.
عزیزم ممنون که اومدی و وب هانا سر زدی. خیلی خوشحالام کردی.بوس برات از اینجا هم برای خودت هم برای سوفیا و آرمان و عمو بهروز